41 روزگي عشقم
پسرعزيزم اين عكست واسه 41 روزگيته داشتم حاضرت ميكردم ببريمت طبقه پايين پيش مامان بزرگ وبابا بزرگ و اولين باري بود كه ميخواستي بري مهموني اخه بابايي تا امروز اجازه نداده بود ببرمت بيرون ميگفت بزار چله اش تموم بشه بعد ميترسيد خدايي نكرده مريض بشي و روز 41 ديگه بلاخره اجازه صادر شد و اولين جايي كه رفتيم خونه بابا بزرگ اينا بود ...
نویسنده :
مامان محمدپارسا
2:18